• امروز : سه شنبه - ۱ خرداد - ۱۴۰۳
  • برابر با : Tuesday - 21 May - 2024

شعری از حسین فلاح‌پیشه؛ تو ایرانی به گفتاری مترسان/ که ایرانی نشان از کاوه دارد

  • 01 آذر 1395 - 18:52
شعری از حسین فلاح‌پیشه؛ تو ایرانی به گفتاری مترسان/ که ایرانی نشان از کاوه دارد

شعر زیر سروده حسین فلاح‌پیشه یکی از شاعران جوان اناری است.

منم پورِ جوادِ عبدل هستم
نگیرم جز قلم چیزی به دستم
بخوانید و بدانید من جوانم
بر این جور و جفا ساکت نمانم
برآنم تا به قلب داعشی‌ها
زنم تیری کنم جنگی و دعوا
الا ای داعشی خونین دو دستان
تو ایرانی به گفتاری مترسان
که ایرانی نشان از کاوه دارد
به ضحاکی چنین سر خم نه آرد
به راه حُرمت از این نازنین خاک
نباشد پارسی را ذره‌ای باک
چنان گردد نگاهت چپ بر ایران
بِبُراند سرت را تیغ شیران
به عالم این کنون در بوق و کرناست
ره جنّت ره فردوس از ماست
بهشتی را تو گویی من نخواهم
نخواهم هرگز آن باشد پناهم
نگردم نزد آن مشروب و آن حور
بسی به تا کنم جان را ز کس دور
نماد کفر و بی دینی اگر غرب
نشان کشت و کشارید و هم حَرب
شما ننگ و شما دیری نپایید
کزین تخت گران پایین بیایید
شود سرهایتان یک یک چو بر دار
جهانی می شود از مُشک سرشار
بِباید سال ها مستی و شادی
خداوندا تو این را تحفه دادی
ولیکن این خدایان دروغین
زمین پر کرده اند از نِفر و از کین
به جز آدم کشی و قتل و تاراج
نکردند این خدایانِ به سر تاج
یقین دان حکمشان آخر سرآید
کزین چرخ زمان هم این برآید
عرب شاهان بر ایرانی کنند پارس
بُود از ما خلیج تا ابد فارس
رسانیدم سخن آخر به مقصود
چونان گفتم که گویی گفتنی بود

ثبت دیدگاه