بهاره علیرضایی: بانوان اناری علاقهمند به دوچرخهسواری، اغلب ترجیح میدهند به جای روزها، در ساعاتی از شب در خیابانها رکاب بزنند.
به همراه خانم صابری، یکی از دوستان قصد رکابزنی کردیم. حرکتمان را از میدان امام شروع کرده و به سمت بولوار جمهوری رفتیم.
ناگفته نماند که در بین راه نیز چندین بار در دستانداز های خیابان افتادیم، در واقع اگر شب نبود این اتفاق نمیافتاد و مسیر در روشنایی روز بهتر قابل تشخیص بود. البته این دوچرخهسواری و ساعت۱۱شب رکابزنی نیز خود دلیل دارد.
در بین راه نیز گاهی توقف میکردیم تا گلویی تازه کنیم.
واقعا دوچرخهسواری و رکابزنی در یک شب تابستانی آن هم با یک دوست خوب بسیار لذتبخش است.
به نظر من جدا از اینکه دوچرخهسواری یک سرگرمی بسیار خوب است، ورزش مناسبی نیز به شمار میرود. کاش میشد که فرهنگ آن جا بیفتد تا بانوان دوستدار دوچرخهسواری بتوانند آزادانه و بیهراس و در هر ساعتی از شبانهروز در سطح شهر دوچرخهسواری کنند مانند بانوانی که در شهرهای دیگر کشورمان به راحتی دوچرخهسواری میکنند.
اگر کسی در کاری جدی باشد و به بعضی مسایل و حواشی آن توجهی نکند، میتواند فرهنگ آن را نیز در میان مردم جا بیندازد، مانند همین ورزش دوچرخهسواری.
چه بسا بانوانی هستند که علاقه زیادی به دوچرخه سواری دارند اما به دلیل برخی از مسائل و تنگنظریها از انجام این کار باز میمانند.
دوستم معتقد است هر کاری سختیهای خاص خودش را دارد، مثلا همین دوچرخه سواری برای بعضیها امکانپذیر نیست هر چند که به انجام آن علاقه داشته باشند و بعضا انجام آن تبعات جبرانناپذیری برای آنها دارد.
گرم صحبت با دوستم بودم و راجع به مشکلات دوچرخهسواری بانوان در انار تبادلنظر می کردیم که خود را در خیابان آزادگان یا همان بالاپاسگاه یافتیم و چون خانه پدری دوستم آنجا بود به پیشنهاد او به خانه پدری دوستم رفتیم و با استقبال گرم آنها مواجه شدیم و پس از کمی استراحت و گپ زدن در آنجا، قصد برگشت به منزل کردیم و به رکابزنی شبانه خود پایان دادیم.