شعر زیر سروده افسانه هادیزاده یکی از شاعران اناری است.
اربعینت میرسد اینک ز راه، کربلایت را نصیبم میکنی؟
با دلی بشکسته و بر لب دعا، این شفاعت را نصیبم میکنی؟
چشمهایم خیس وتر بغضی که مانده در گلو
گریه در بین الحرمین را نصیبم میکنی؟
ما که عمری روسیاهیم و خجل بر درگهش
رحمت شاه و گدایی را نصیبم میکنی؟
ماندهام نالان و خسته از جفای روزگار
ذرهای از صبر زینب را نصیبم میکنی؟
مهلتی خواهم ز اشکم دیده بیند آن ضریح
دیدن زیباترین تصویر دنیا را نصیبم میکنی؟
من که از دامان مادر آرزویم نوکریست
افتخار نوکری زائرانت را نصیبم میکنی؟
من به عشقت بینیاز عالمم ارباب من
تا ابد این بی نیازی را نصیبم میکنی؟
دلخوشم با پای دل راهی شدم بر نینوا
آمدن در سامرا و کاظمینت را نصیبم میکنی؟
بر در دلم مهر حسین است و به سر عشق حسین
شیوه عاشق نوازی را نصیبم میکنی؟