• امروز : پنج شنبه - ۱۳ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 2 May - 2024

شعری از یک مخاطب انارپرس؛ یادت هس حرف مش اسفندیار / ببر تو برام چند تا فرغون بار

  • 16 شهریور 1395 - 0:07
شعری از یک مخاطب انارپرس؛  یادت هس حرف مش اسفندیار / ببر تو برام چند تا فرغون بار

شعر طنز زیر سروده «رحیمی» متخلص به «نسیم» است که آن را به انارپرس ارسال کرده و به فعالان عرصه کسب و کار تقدیم نموده است.

برو کار کن، مگو نیست کار

چقدر من بگم باز، اینم بیست بار

نگو هی باهام بخت نیست یار

یا کار می‌کنم اما مفتیست کار

یادت هس حرف مش اسفندیار؟!

ببر تو برام چندتا فرغون بار؟!

 یاحرف مش تقی سرایدار….

که گفت تو بریز چند آجر پای کار!

تو گفتی بهش من نیم بیکار!

خودت داری چند بچه نابه‌کار!

حالام بعد این جنگ و این قیل و قال

میگی باز، کارنیست در این روزگار!؟

شاید هم میگی هان، افغان‌ها شدند سربار

شدند مانع رشد و هم کسب و کار!

یا شاید […] شدند گرگ هار

شدند باعث قتل و هم مانع کسب و کار!

فلانی شده لاقید، بی بند و بار

قتل اون فلانی ز افغان چه کار؟!

چه خوش گفت میرز مش غلوسین یه بار

که گردیده مشغول حسینش به کار

که سرمایه جاودانی است یه کار

و اینک او گشته سرمایه دار

خود ما شدیم باعث فقد کار

پذیرفته افغان، حتی از قندهار

سخن کم گوی ای«نسیم» گوش دار

کسب و کار نیست هیچ ننگ وعار!

********************************

نقدی بر این شعر

سلام و درود خدمت شاعر طناز این شعر…
بیت ابتدای شعر همه را یاد این شعر معروف انداخت بی شک…برو کار میکن مگو چیست کار…مثنوی از سعدی شیراز که نگاه اقتصادی او را به شعر سرایت میدهد…
و اما وزن این شعر نیز فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)بوده بی شک که شاعر گرانقدر نتوانسته وزن را رعایت کند..
در مصرع اول …برو کار کن…میان کار و کن هجا کم اورده است و باعث لغزش وزنی شده است…
مصرع دوم لغزش وزنی ندارد و صحیح است…
اما از نظر طنازی این بیت شاعر توانسته موفق باشد…و دغدغه ی خود را منتقل کرده است…
…تمام مصرع ها باید یک وزن عروضی داشته باشد به زبان ساده ریتمیک باشد و ریتم در یک وزن رعایت شود…
شاعر میتواند اگربه عروض شعر نیز اشنایی ندارد شعر را بلند بخواند  و سریع از مصرع رد نشود …متوجه خواهد شد بعضی قسمت ها بایدسریع رد شود تا هجای اضافی شعرش مشخص نشود اما اینگونه نیست مخاطب متوجه لغزش وزنی میشود و یا انقدر یکی دو حرف را بکشد تا مخاطب و خودش را مجاب کند که مصرع کمبود هجا ندارد…اما در هر صورت مشخص میشود…

شعر طنز مانند دیگر سبک های شعری زبان جدید و قدیم …رسمی و محاوره در آن مهم نیست…حتی اوردن کلمات عربی نیز مشکلی را ایجاد نمیکند زیرا هدف نکته ای اجتماعی و اخلاقی هست که در پس هر بیت پنهان شدهـ.
اما عناصر بومی و مردمی این شعر مانند..مش اسفندیار…فرغون بار…مش تقی سرایدار…اجر پای کار…میرز مش غلونسین…بسیار برایم جاالب بود…شاعر نگاه نویی دارد و اگر تنبلی را کنار بگذارد و شعر بخواند و بخواند و بخواند و عروض را یاد بگیرد…با نگاه نویی که دارد شاعر توانایی خواهد شد…

و اگر این شعر طنز نبود قطعا جور دیگری نقد میشد …

درود..

✅م- حسن خانی

ثبت دیدگاه