حجتالاسلام محمد رضا زائری روزنامه نگار اصولگرا در سایت خبرآنلاین به انتقاد از مواضع آیتالله احمد علمالهدی، امام جمعه مشهد در خصوص ممنوعیت کنسرت موسیقی در این شهر پرداخت.
متن یادداشت وی به شرح زیر است:
اگر جمهوری اسلامی هیچ چالشی با شهروندان خود نداشت ، اگر با هیچ بحران امنیتی و دفاعی روبرو نبود، اگر با هیچ مشکلی در مرزها مواجه نمی شد ، اگر هیچ آسیب اقتصادی متحمل نمی گشت، اگر شکاف نسلی وحشتناک ، فاصلهای عمیق میان حاکمیت و نوجوانان ایجاد نکرده بود، اگر اعتیاد نبود، بیکاری نبود، تورم و گرانی نبود، هزار و یک درد بیدرمان و تهدید دشمن و خطرهای رنگارنگ و نوبه نو هم نبود … خلاصه اگر هیچ مشکلی و دردی نداشتیم، باز هم هزینههای سرسام آور و ضربههای سهمگینی که حضور امثال آقای علم الهدى به تنهایی دارد بر پیکر نحیف این نظام مقدس وارد می کند، توجیه عقلی و شرعی نداشت.
نمی دانم که سرمایه نظام از محرومیت مردم و خون شهدا و درد جانبازان و ایثارگران چگونه و با چه جواز و توجیهی دارد به پای این گونه اشتباهات راهبردی هدر می رود؟ نمی دانم رهبر بزرگوار انقلاب چگونه می پذیرند که همه این ضربهها به نام رهبری و به اعتبار و حیثیت رهبری تمام شود؟ نمی دانم علمای بزرگ حوزه، اندیشمندان و متفکران و عالمان و نخبگان دلسوز چه طور می پذیرند که شأن و جایگاه روحانیت مظلوم شیعه روز به روز بیشتر آسیب یابد ؟ نمی دانم داماد خود ایشان چگونه تحمل می کند که همه تدابیر و زحمات و تلاشهای مخلصانه و مؤثرشان در آستان قدس با عملکرد پدرهمسرش لطمه جدی ببیند؟
الآن شما ببینید انصافا در حوزه فرهنگ و هنر و ادبیات چه کسی بیش از رهبر انقلاب اهتمام دارد؟ وقتی که ایشان دارند برای حوزه هنر و فرهنگ می گذارند از حوزه امنیت و سیاست کمتر نیست، اما در همین حال مظلومترین هستند، چرا؟ چون یک سخنرانی و اظهار نظر یکی از منصوبین ایشان همه را به باد می دهد.
آیا کسی هست که بفهمد نسل جوان و مردم بی پناه چگونه لحظه به لحظه بیشتر آزرده و ناامید “یخرجون من دین الله أفواجا”! دور و دورتر می شوند؟
شاید هم فقط و فقط شخص ایشان درست می فهمند و ما همه اشتباه می کنیم؟!؟ اگر واقعا اشتباه از ماست و درست همین است که ایشان می فرمایند، خوب … تکلیف را یکسره کنند و بگویند که همه مردم غیر از ایشان از ایران بروند و کشور را یکباره به ایشان و دوستانشان بسپارند و خیال همه را کلا راحت سازند.
روشن است که بحث من دفاع از حاشیه های ناپسند کنسرتها نیست و اتفاقا در این موضوع و دغدغه هایی چنین به ایشان کاملا حق می دهم، بلکه بحث بر سر شیوه هاست. شیوه برخورد ایشان و منع از برگزاری کنسرتها در مشهد باعث شده که کنسرتها در شهرهای دیگر استان خراسان رضوی برگزار شود و همان جماعتی که ایشان از کارهای ناپسندشان دلخور هستند اتوبوس اتوبوس راه بیافتند به شهرهایی بروند که اتفاقا محیط فرهنگیشان اصلا با این فضاها سازگاری ندارد، حالا شما حدس بزنید حضور چنین جماعتی در شهری با بافت سنتی چه آسیبها و آفت هایی دارد.
اختلاف ما با جناب آقای علم الهدى بر سر شیوه هاست و ضرورت درک دنیای جدید و اقتضائاتی که نخستینش احترام به مخاطب و آدم حساب کردن و مؤدبانه خطاب کردن مردم است و از همه مهمتر این که گویی حضرت آقای علم الهدى فراموش کرده اند که ایشان بخشی از حاکمیت هستند نه روحانی معترضی در نظام شاهنشاهی. ادبیات حاکمیت قطعا باید با ادبیات اپوزیسیون فرقی بکند بالاخره.