چند روز قبل، خبری در انارپرس درباره سخنان محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام منتشر شد که گفته بود: “بدترین دوران جریان انقلابی، دوران احمدینژاد بود.”
پس از انتشار این خبر، یکی از مخاطبان انارپرس به نام “مهدیزاده” که از مدافعان سرسخت احمدینژاد است، به جای پرداختن به اصل موضوع یعنی نقد آقای رضایی به احمدینژاد، درباره جنگ تحمیلی و اینکه وی حرف امام خمینی (س) را برای ادامه جنگ زیر پا نهاده، کامنت گذاشته است. مهدیزاده ادامه داده آقای رضایی، “مقدمه نوشاندن جام زهر را به امام خمینی (س) برای پذیرفتن قطعنامه پایان جنگ ایران و عراق” فراهم کرده است. یکی از استنادات این مخاطب، کتاب “راز قطعنامه” بوده است.
اکنون یکی دیگر از مخاطبان انارپرس در پاسخ به این نظرات مهدیزاده، مطلبی ارسال کرده که به شرح زیر است:
پاسخ به مهدیزاده
دوست عزیز! اصلا دوست نداشتم وارد این بحث شوم، چون جای این بحثها اینجا نیست تا یک کلمه حرف بزنی هزار تا انگ به آدم میچسبانند اما شما یا زعامت و رهبری امام خمینی (س) را قبول دارید یا ندارید. اگر ندارید و یا به برخی از تصمیمات امام راحل اشکالی وارد میدانید خیلی شفاف بیان کنید و با ادله و استدلال دیگران را قانع کنید…
از نظر من غیر از وحی و کلامالله و سخنان معصومین (س) هر تصمیمی که فردی بگیرد جای اشکال و تردید و مجادله در آن وجود دارد. اما اگر رهبری ایشان را قبول دارید باید بپذیرید که تصمیمات ایشان هم اگر بینقصترین تصمیم نبوده، حداقل بهترین تصمیم در زمان خودش بوده است. این که استدلال می فرمایید امام راحل در پذیرش قطعنامه تحت فشار بودهاند یا عدهای ایشان را مجبور به اتخاذ چنین تصمیمی کردهاند، هم نوعی توهین به ایشان تلقی میگردد هم با روحیات و اخلاق امام راحل منافات دارد .
حداقل تمام موافقین و مخالفین امام در این موضوع هم عقیدهاند که ملاک امام در تصمیمگیریها صرفا و صرفا رضای خداوند و قوانین شرع بوده است. یعنی حتی یک مورد در زندگی سیاسی امام، ایشان تصمیمی را به جهت مصلحت و یا در اثر اکراه و اجبار نگرفتهاند. بارها ایشان علیرغم مخالفت اطرافیان و سران مملکت و حتی فرزندشان مرحوم احمد خمینی تصمیمی را اتخاذ نموده و تا آخر پای حرفشان ایستادهاند مگر اینکه به این جمعبندی رسیده باشند که باید ازتصمیم قبلی خودشان عقبنشینی نمایند، حال چگونه شما صرفا با مطالعه یک کتاب که از اغراض نویسنده آن آگاه نیستید و حتی سلامت یا عدم سلامت نفس ایشان را نمیتوانید تایید کنید و باز حتی به صداقت و عدم صداقت گفتههایشان اطمینان ندارید، تصمیم امام را زیر سوال میبرید؟
آیا این حرف شما شرط اول و لازم ولی فقیه برای زعامت امت را که شجاعت است زیر سوال نمیبرد؟ آیا شرط مدیر و مدبر بودن رهبر با این حرفهای شما به چالش کشیده نمیشود؟ نمیتوان پذیرفت که امام خمینی تمام تصمیمات را خودشان گرفتند ولی اینجا مجبور شدند.
اگر امام از نوشیدن جام زهر حرف میزنند، در تاریخ کم نبودهاند مردان خدایی که به خاطر خدا و اسلام، جام زهر نوشیدهاند. آیا شما میپندارید بسیجیانی که هشت سال بدون کوچکترین اجباری، حرف امام را به جان خریدند و ملتی که از مال و جان و فرزندانشان گدشتند در پایان جنگ اینقدر منفعل و بیتوجه شده بودند که با تصمیم آقای هاشمی رفسنجانی و آقای محسن رضایی امامشان را تنها گذاشتند تا او مجبور به نوشیدن جام زهر شود؟؟؟؟ آیا خانواده شهدا در آن ایام اینقدر بیتفاوت بودند؟ نه جانم، اینها حرفهای کسانی است که برای کوبیدن رقبا حتی از آن عزیز سفر کرده ملت هم هزینه میکنند و اینقدر ناشیانه بحث پایان جنگ را به هاشمی و رضایی و…مرتبط میکنند که از زیر سوال رفتن نقش رهبری امام غافل ماندهاند.
مگر مسئله جنگ یک مسئله کوچکی بود که امام به راحتی به ادامه یا پایانش تصمیمگیری نمایند؟ مگر از خون صدها هزار شهید گذشتن، رنج میلیونها جانباز و اسیر را نادیده گرفتن کار سادهای بود؟ مطمئنا اگر کوچکترین امیدی به موفقیت در جنگ وجود داشت هرگز امام تن به پذیرش قطعنامه نمیدادند. اگر توانایی اداره جنگ و در عین حال سر پا نگه داشتن کشور برای چند ماه هم وجود داشت امام کسی نبودند که با دشمن از در مصالحه در آیند.
برای اینکه با رقیب بجنگید و او را از صحنه بیرون کنید، همه افتخارات و گنجهای گذشته را مصادره نکنید. حرف زدن آن هم اکنون پس از سالها از روی مبل راحتی و در زیر نسیم خنک کولر خیلی راحت است، عمل کردن آن هم در آن شرایط بحرانی مرد عمل میخواهد…
از طرف مخاطبی به نام “پسر همسایه”