متن زیر از سوی حسن مهرابی رئیس کارگاه دستمال کاغذی گلشن به انارپرس ارسال شده است:
سلام جناب مهندس کاردوست ریاست اداره محترم اداره منابع آب و مهندس مهران ریاست محترم جهاد کشاورزی انار از اینکه جلسه بحران آب را در گلشن تشکیل دادید، دست شما درد نکند اما دیگر نباید گفت بحران بلکه باید گفت فاجعه؛ باید اولا مسئولین انار به عملکرد سالهای گذشته مسئولین آب منطقهای و مالکین چاه موتورها را بررسی کرد که چه چیزی باعث برداشت بیرویه آب شده؟ چرا قوانین زیر پا گذاشته شده؟
در همه زمینهای نقض قانون بحران به دنبال دارد. ما در انار روستایی داریم که قنات داشته، قنات خشک شده و مردم آن روستا طبق قانون مجوز حفر چاه گرفتند و چاه حفر کردند، یک روستا یک چاه و برداشت دو برابر از پروانه که خود نقص قانون است بماند، کجای قانون آمده چاه موتورهایی که بعد از خشک شدن قنات در روستا به صورت غیر قانونی حفر شده اند میتوانند به صورت پرشی چند کیلومتر دور از روستا مجوز حفر چاه بگیرند، آن هم افراد خاص نه مالکان روستا؟
تعدادشان در انار هم کم نیست. چرا آن روزها جلسه بحران آب گرفته نمیشد و فقط به گرفتن ……. فکر میکردند و اگر اندک صدای انتقادی هم بلند میشد مورد هجوم مردم قرار میگرفت؟ چرا فکر نمیکردند منابع آب زیر زمینی محدود است نه نامحدود؟
کسانی که سرمایه خود را در استانهای دیگر هزینه چاه موتور میکنند دیر یا زود به همین سر نوشت دچار خواهند شد. جناب مسئولین شما خوب میدانید که در حال حاضر مقدار آبی که برداشت میشود دیگر آب نیست بلکه سم است، ما میبینیم درختان خشک میشود و محصول نمیشود اما نمیبینیم زمین وخاک را هم داریم آلوده میکنیم و در آینده هیچ گیاهی هم سبز نخواهد شد.
در حال حاضر اغلب مردم شهرستان انار از عملکرد خود پشیمان هستند، هر چند دیر شده اما باید به شدت برداشت آب را کنترل و مهار کرد تا برای نسل اینده به اندازه مصرف محصول یعنی پسته اب بماند، فروش محصولات پیشکش.
الان وقت آن است که همه مسئولین انار و استان دست به دست هم بدهند و از خارج شدن سرمایه از شهرستان جلوگیری به عمل آورند و شهرستان را به سمت تولید و صنعت هدایت کنند تا نسل اینده آواره نشوند. من آینده انار را آینده خوبی
نمیبینم.
الان وقت آن است کارخانههایی مثل خودروهای برقی یا موتورهای برقی و غیره توسط دانشگاها و سازمانهای دانش بنیان در انار سرمایه گذاری شوند.
چون مردم انار شغلشان کشاورزی و تک محصولی بوده، میگویند بابا مگر میشود، ما چه کارمان به کارخانه؛ بله میشود. نگاهی به جوانهای تحصیل کرده اناری بیندازید که از بی پولی دستشان از چاره کوتاه است. بله میشود به شرط اینکه پولدارها کنند نیت، مسئولین کنند همت، جوانها داشته باشند غیرت که دارند؛ آن وقت آینده انار بسیار روشن است.
من بیسواد وشغل اصلیام بنایی بوده است و در کنارش کشاورزی هم داشتم و دارم. جوانیام رفت، بنایی هم رفت، آبها درحال تمام شدن، کشاورزی من هم در حال مرگ است، در ختان پسته ز بس آب الوده خوردند سرطان گرفتند و دیدم هیچ مسئولی دلش به حال من نسوخته که هیچ، انتظار مرگ کشاورزی در انار را میکشند. من هم دست به کار شدم دست تنهایی کارگاه دستمال کاغذی راه اندازی کردم، شکر خدا نان ماستی در میآید ماستش مال دارایی نانش مال من، ۱۰ کارگر آخر پیری معرکه گیری.
باز هم راضیام به رضای خدا هیچ وقت فکر نکردم که نمیشود و شد.
در ضمن جناب آقای مهندس مهران شما به عنوان رئیس جهاد کشاورزی انار تا به امروز از چند تن از جوانهای رشته کشاورزی حمایت کردهاید، یعنی وام کم بهره و آب و زمین و امکانات دیگر در اختیارشان قرار دادهاید و آنها را به سمت کشاورزی گلخانهای و نوین جهان هدایت کردهاید؟