امروز سوم خرداد است، سیوسومین سالروز آزادی خرمشهر. در چنین روزی است که «خونینشهر» از دست ارتش متجاوز بعثی خارج میشود و به خاک ایران بازمیگردد. شاید تصور آن روزها و فداکاری آن مردمانِ از جانگذشته، برای نسل من که بعد از اتمام جنگ به دنیا آمده، اندکی سخت باشد؛ اما درکش آسان است. کافی است سر بچرخانی تا انبوه پدران و مادران و همسران و فرزندانی را ببینی که هنوز هم غم فراقشان تازه است، یا نگاهی بیندازی به اخبار تا ببینی که همین چند روز پیش در میان برخی از پیکرهای شهیدانِ پیدا شده، ۱۷۵نفر غواص بودهاند که با دستان بسته زنده به گور شدهاند. خبری تکاندهنده و غمبار که مظلومیت شهیدان را بیش از پیش نمایان میسازد و نمک میپاشد بر آن زخمی که هنوز از پسِ سالیان باز است. بنابر اعلام فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستادکل نیروهای مسلح، این ۱۷۵غواص در عملیات کربلای۴ به شهادت رسیدهاند، همان عملیاتی که یکی دیگر از فرماندههای سپاه (سردار عبدالله عراقی)، آن را «غمبارترین و سختترین عملیات دفاع مقدس» میداند «که رزمندگان اسلام در آن مظلومانه به خاک و خون افتادند (۱)».
کربلای۴ در سوم دیماه۶۵، حدود ساعت ۲۲:۴۵ و با یکربع تاخیر، برای تصرف جزیره امالرصاص و ابوالخطیب عراق و تهدید شهر بصره با رمز «یامحمد» آغاز میشود. آیتالله هاشمی رفسنجانی، فرمانده جنگ در خاطرات آن روزش مینویسد: «مغرب به پایگاه رسیدیم. ارتباط با قرارگاه مقدم نداشتیم. معلوم نبود که امشب حمله آغاز میشود یا خیر؟ آقای سنجقی را به منطقه فرستادیم. نزدیک ساعت ۱۰ بود که خبر دادند عملیات با نام کربلای ۴ آغاز شده است؛ غافلگیر شدیم… محسن رضایی و محسن رفیقدوست تلفنی خبر از موفقیت اولیه دادند. بعد از ساعت ۱۲ شب خوابیدم. بیدارم کردند و گفتند عراق حمله را اعلام کرده است (۲)».
غواصهای گردان غواصی نوح، ساعاتی قبل از شروع عملیات به درون آب رفته و به سمت خط دشمن حرکت میکنند، اما به یکباره با منور، تیربار و خمپاره ارتش بعثی مواجه میشوند. بنابر گزارشهای بعدی معلوم میشود که عملیات لو رفته بوده و آمریکاییها پیش از آغاز، تمام جزییاتش را به ارتش بعثی داده بودند. آیتالله هاشمی بعد از عملیات مینویسد: «مدتی به تنهایی در کنار ساختمان محل اقامت قدم زدم و فکر کردم. شکست عملیات، با آن همه امکانات و تبلیغات که داشتیم، بسیار تلخ است. دشمن از این وضع استفاده زیادی خواهد کرد. اگر بتوانیم جبران کنیم خوب است ، ولی روحیهها پایین آمده و روحیه دشمن بالا رفته است» و «در مجلس سرخوردگی شدیدی در ارتباط با عملیات بروز کرده و قابل توجیه نیست که برای آنها صحبت کنم. من هم در فشار شدید روحی قرار گرفتم».
به گفته یحیی رحیم صفوی، فرمانده وقت نیروی زمینی سپاه «در این عملیات ۷هزار و ۶۵۱ رزمنده ایرانی به شهادت رسیدند که ۴۰۰نفر از آنها از فرماندهان بودند. همچنین ۵۳هزار و ۲۹۹نفر مجروح و ۳هزار و ۵۲۲نفر نیز مفقودالاثر شدند (۳)». حالا که پیکر ۱۷۵نفر از آن مفقودالاثرها پیدا شده، درد و غم مظلومیت آن قهرمانان از جانگذشته، قلب هر انسانی را تکان میدهد و به یادم میآورد که در آن سالها، «همت»ها و «باکری»ها، «خرازی»ها و «جهانآرا»ها؛ و هزاران هزار جوان همسال من، برای حفظ میهن و دفع تجاوز ارتش بیگانه؛ جان خود را چه صمیمانه در طبق اخلاص گذاشتند.
از همین است که میشود گاهی اوقات نشست و اندیشید که رزمندههای آن زمان، درست در سنی بودهاند که ما هماکنون هستیم، که آنها هم مثل ما پر از آرزوهای بزرگ و کوچک بودهاند و چه بسیار از آنها که عاشق بوده، که همسر داشته، که فرزند داشته؛ اما همه و همه را به خاطر حفظ میهن فدا کرده و جانش را، عزیزترین سرمایه هر انسان را، بیمنت نثار خاک ایران کرده است. روان پاک شهیدان شاد.
پن: ۱ـ خبرگزاری فارس، ۵/۱۰/۱۳۹۱
۲ـ کتاب «اوج دفاع»، کارنامه و خاطرات آیتالله هاشمیرفسنجانی
۳ـ مصاحبه یحیی رحیمصفوی با خبرگزاری ایرنا، ۲۴دی ۱۳۸۹
یادداشت از: احسان اکبرپور، روزنامه نگار در شیراز