نگین احمدی طهرانی
عضو تحریریه انارپرس
بی فکر و مطیع عمل میکنیم، و بدون آن که بدانیم چرا، از نانوشتهترین قانون بشریت پیروی میکنیم، تغییرش نمیدهیم چون معتقدیم بهترین عمل است.
رسمها، آنچه که گاهی زندگی آدمیان را به روزمرگی ساده محدود میکند، آنچه که تنها عمل میکنیم بدون آنکه مقصود رسم را بدانیم،
رسمهایی که نه تنها مغزهایمان را بسته میکند بلکه ما را در حصاری از محدودیتها حبس میکند. رسوماتی که تنها دست نشانده گذشتگان ما هستند که بی فکر و تنها از روی ذهنیتی پایین پایه گذاری شدهاند و ما امروز در حالی که در عصر پیشرفتگیهای بشر به سر میبریم همچنان آنها را با غرور و تعصب ادامه میدهیم، بی توجه به عقاید و خواستههایمان و بی توجه به شرایط و داشتههایمان، تنها و تنها ادامه میدهیم.
انگار هراس داریم از افکار خاک خوردهای که همچنان محکم و محتاطانه از این رسمها حمایت میکنند، زیرا معتقدند برای حفظ جامعه نیاز است؛ اما شاید دلیل پیروی محکم ما از این رسمها این باشد که ما ارزش رسم را با آیین یکی می دانیم بی آنکه بدانیم آیین هویت، پیشینه و شاید شناسنامه تاریخی نیاکان ما باشد؛ اما بی شک آنچه تعداد کثیری از رسمها می گویند خرافاتی بیش نیست که ما چشم بسته آنان را به آیینها گره زدهایم.
شاید نیاکان ما بی هیچ چشم داشتی و تنها به دلیل شرایط و عقاید خود عملی که ما امروز آن را رسم دانستهایم انجام دادهاند و شاید تنها ما باشیم که کورکورانه خود را تسلیم افکار آنها کردهایم و ادامه میدهیم چون رسم است و تا به امروز همه آن را بی نقص اجرا کردهاند،
و حتی اگر آن را باور نداشته باشیم باز هم از آن پیروی میکنیم، بدون آنکه به این فکر باشیم که فرهنگی جدید را پایه گذاری کنیم، فرهنگی که بتواند نه تنها جامعه امروز را بلکه فرداهایمان را سازندهتر سازد.
آری اگر امروز میخواهیم جامعهمان را از دست تلقینها، اجبارها، روزمرگیها و در نهایت رسومات بی منطق گذشته نجات دهیم، باید پیشتر از همه به فکر نو کردن افکارمان باشیم و تا به قعر این دره بی فرهنگی نرسیدهایم، بکوشیم خود را نجات دهیم تا بتوان در انتظار فردایی روشنتر بود…