محکومیت اخیر دو کشاورز اناری به دلیل درگیری با کارکنان اداره آبیاری، انگیزهای شد تا برای نخستین بار پروندهای قدیمی را بازگشایی کنیم که تاکنون رسانهای نشده است.
حدود ۲۰ سال قبل در یکی از روزها، ناگهان هلیکوپتری بر فراز آسمان انار به پرواز درآمد و شروع به ریختن برگههایی به خانههای مردم کرد.
در آن برگهها هشدار داده شده بود که منطقه انار از نظر آبهای زیرزمینی بحرانی است و برای حفر چاه، “منطقه ممنوعه” است.
اما چند سال بعد اتفاقی افتاد که سرآغازی شد بر بحران بیشتر آب در انار.
سال ۱۳۷۶ بود؛ خبر گوش به گوش و چهره به چهره بین مردم انار میپیچید که اداره آبیاری رفسنجان به چند ارگان و نهاد و بنیاد متعلق به شهرستان رفسنجان، در “منطقه ممنوعه انار”، مجوز حفر چاه کشاورزی داده است. رفسنجانیها هم با هوشمندی تمام، یکی دو نفر از اهالی انار را متصدی حفر این چاهها در منطقه شمش کردند.
مردم انار که تا آن روز به آنها گفته شده بود منطقهشان برای حفر چاه کشاورزی “منطقه ممنوعه” است به خشم آمدند.
زمزمههایی بین مردم برای برگزاری تجمع شکل گرفت. اولین تجمع عصر یک روز جمعه سال ۱۳۷۶ در چهارراه حوزه علمیه انار آغاز شد. تجمعکنندگان پس از ساعتی سوار بر خودروها به سوی منطقه شمش روانه شدند تا جلوی حفر چاهها را بگیرند. مردم معترض با رسیدن به منطقه شمش، علیرغم شلیک هوایی ماموران پاسگاه وقت، یکی از چاهها را پر کردند و به خانهها برگشتند.
تعداد چاهها یکی دو تا نبود، باز شب بعد مردم تجمع کردند و رفتند تا چاهی دیگر را پر کنند اما این بار زد و خورد شدیدی بین معترضان و حفرکنندگان چاه رخ داد.
وضعیت انار در آن مقطع بحرانی شد و نیروهای یگان ویژه و ضدشورش از رفسنجان به انار اعزام شدند.
در یکی از روزها باز تجمعی با حضور گسترده زنان و مردان در چهارراه حوزه علمیه انار شکل گرفت، نیروهای یگان ویژه برای پراکندن مردم از بلوار مطهری به سمت چهارراه حوزه علمیه حرکت کردند. با رسیدن نیروهای یگان ویژه، درگیری شروع شد و مردم از داخل خیابان و پشت بامها با سنگ، آجر و چوب توانستند نیروهای پلیس را به عقب برانند.
تجمع بعدی در مقابل ساختمان بخشداری انار (جنب صندوق تعاون) شکل گرفت و حتی برخی از تجمعکنندگان وارد بخشداری شدند. در این تجمع، نیروهای انتظامی موفق شدند تعدادی از تجمعکنندگان را بازداشت و به رفسنجان اعزام کنند.
حالا دیگر بحران به عمیقترین نقطه خود نزدیک میشد. مردم معترض اقدام به مسدودکردن جاده در سه راهی بندر کردند. به همین دلیل خودروها نمیتوانستند عبور کنند و به داخل شهر انار هدایت میشدند.
نیروهای یگان ویژه برای بازکردن جاده وارد عمل شدند اما باز به دلیل پرتاب سنگ و آجر از سوی مردم، عقبنشینی کردند. در این درگیریها هم تعدادی از نیروهای پلیس به شدت زخمی شدند.
شهر انار سه روز و سه شب بحرانی را پشت سر گذاشت تا در نهایت با آزادی بازداشتشدگان، خشم مردم اندکی فرو نشست. پس از پایان روز سوم، تعداد زیادی از مردم با چند کمپرسی عازم منطقه شمش شدند و چاههای حفر شده را با سیمان و آجر مسدود کردند و به خانهها بازگشتند.
مدتی گذشت و شهر آرام شد و آبها از آسیاب افتاد. با آرام شدن فضای شهر انار، چند نفر از اهالی بازداشت شدند و به رفسنجان منتقل گردیدند.
کم کم چاهها دوباره حفر و به مردم انار فروخته شد و پولها هم صرف آبادانی چند پروژه در رفسنجان گردید و انار ماند و دشت سوراخ سوراخ شده.
از آن روزها، بیش از ۱۵ سال میگذرد اما در سالهای اخیر اداره آبیاری انار آستینها را بالا زده تا به دلیل بحران کمآبی، جلوی اضافه برداشت آب چاههای کشاورزی را بگیرد.
به مسئولان مربوطه اعم از قضایی، امنیتی و نظارتی باید یادآوری کرد که کشاورزان مقصر اصلی شدت یافتن بحران کمآبی در شهرستان انار نیستند، مقصر اصلی کسانی هستند که ۱۵ سال قبل در منطقه ممنوعه انار، مجوز حفر چاههای متعدد صادر کردند و با مردم معترض نیز به شدت مقابله شد. چرا کسی یقه صادرکنندگان مجوز چاهها در منطقه ممنوعه و بحرانی را نگرفته و نمیگیرد؟ چرا کسی یقه آنانی را نمیگیرد که با صدور این مجوزها، آینده انار را تباه کردند؟ آیا وقت آن فرا نرسیده که نهادهای نظارتی این پرونده را بازگشایی کنند و ارگانها و اشخاصی که انار را به این روز نشاندند، به پای میز محاکمه بکشانند؟
چرا رفسنجانیها در آن سالها در انار مجوز حفر چاه دادند؟ چرا این مجوزها در نوق و کشکوئیه صادر نشد؟
چرا دیواری کوتاهتر از انار پیدا نکردهاند؟ چرا منطقه شمش انار را در تقسیمات کشوری به یزد دادند تا یزدیها هم مجوز چاه صادر کنند و به اناریها بفروشند و پولش را در یزد هزینه کنند؟ چرا بخشی از اراضی انار در تقسیمات کشوری به شهرستان شهربابک داده شد؟
این همه ستم در حق انار، چه دلیلی دارد؟ چرا باید با سرنوشت یک منطقه اینگونه بازی شود؟ نهادهای نظارتی چرا در این سالها سکوت کردهاند؟
چرا اجازه داده شد در منطقه شمش مجوز حفر چاه داده شود و آبهای زیرزمینی انار اینگونه به هدر رود، تازه بدتر آنکه در منطقه بالادستی شمش، پس از اینکه کشاورزان بیش از ۱۰ سال آب زیرزمینی را ۲۴ ساعت شبانهروز بیرون کشیدهاند، به هیچ ثمری نرسیدهاند و متوجه شده اند که ارضی آن مناطق مناسب نیست و الان دنبال جابجایی زمینهایشان هستند. چه کسی پاسخگوی هدررفتن آب در بیش از چهار هزار روز است؟ آیا میدانید این فاجعه است که کشاورزان چهار هزار روز آبهای زیرزمینی منطقه بالادستی شمش را برای هیچ و پوچ از دل زمین بیرون کشیدهاند و هدر دادهاند و امروز متوجه شدهاند که باید زمینهایشان را رها کنند؟
این از وضعیت چاهها و ظلم در حق انار، آن از وضعیت ریل راهآهن که بر اساس نقشهها باید از انار عبور میکرد و با اعمال نفوذ به سوی بیابانها برده شد، آن از منطقه ویژه اقتصادی که باید در انار ایجاد میشده و نشده. آن از کمربندی و تقاطع مزخرف، آن از بیمارستان ساخته نشده، ….واقعا این همه ستم در حق انار به چه دلیلی است؟ چرا مسوولین انار این ستمها را دیدند و دم بر نیاوردند؟ چرا…؟
نهادهای نظارتی و امنیتی کجا هستند تا ببینند سرنوشت انار اینگونه به بازی گرفته شده است؟ بازی با سرنوشت انار را چه کسانی آغاز کردهاند و ادامه میدهند؟ چرا اجازه میدهید این داستان تلخ ادامه پیدا کند و خشم و نفرت مردم انار نسبت به رفسنجان و کرمان عمیقتر شود…چرا…؟