شاید اغلب ما وقتی دختر بچهای یا پسربچهای را در مهمانی یا هر جای دیگر میبینیم، برای اینکه خوشحالش کنیم شروع به تعریف کردن از ظاهرش میکنیم.
«چه دختر خوشگلی، چقدر تو نازی، چه لباس زیبایی، چه پیراهن خوشگلی، چه موهایی، چه پسر خوشگل و زیبایی و…» اینها جملاتی است که ما درباره کودکان استفاده میکنیم.
این نوع جملات تاثیر زیادی در شکلگیری شخصیت کودکان دارد. تعریف کردن از ظاهر یک دختربچه، باعث میشود که دختربچه فکر کند برای اینکه مهم باشد و به چشم بیاید، باید خوشگل باشد، لباس و موهایش زیبا باشد و ….
برای همین است وقتی این دختر بچه بزرگ شد، بیش از هر چیز دیگری، نگران لباس، آرایش، ظاهر، چهره و بینیاش است.
والدین و اطرافیان به جای اینکه زیبایی و ظاهر را برای کودکان به یک ارزش مهم تبدیل کنند، بهتر است موارد دیگری را به ارزش تبدیل کنند و مثلا بگویند: «چه بچه با ادبی، چه بچه کتابخوانی، چه بچه باهوشی، چه دانشمندی، چه بچه طبیعتدوستی و….».
از همان کودکی است که به طور «غیرمستقیم» باید به کودک آموخت «ادب، مطالعه، علم و دانش، طبیعت و محیط زیست و…» ارزشهای مهمی هستند تا در آینده، نوجوانان و جوانانی که وارد جامعه میشوند دغدغههای علم، پیشرفت علمی، طبیعت و محیط زیست و… را داشته باشند.