قرآن کریم بر محدودیت زمان در اختیار اقوام تاکید دارد. شاید هم این محدودیت زمانی بستگی به میزان مصرف منابع در اختیار هر قومی است. هر چه زودتر منابع در اختیار را مصرف کنند زودتر به اجل خود نزدیک میشوند.
زمانی که اجل یک قوم برسد حتی یک لحظه هم قابل جلوگیری نیست. لذا بایستی قبل از رسیدن به زمان نابودی عمل نمود. به عبارت دیگر زمانی که نتیجه نابودی فرا رسید حتی پیامبر نیز نمیتواند آن را به تاخیر بیاندازد چه برسد به دعای افراد عادی.تنها راه آن نیز رفتن از محل تمدنی که در حال تخریب و نابودی است، میباشد.
نکته دیگر این است که تمام حوادث این دنیا برنامه ریزی شده و از روی قانون و قاعده است. اعمال انسان دارای پیامدهایی است که در طی زمان باعث تغییراتی در حوادث طبیعی میشود و در صورت نادرست بودن این اعمال در طی زمان به نابودی او ختم میشود. بدین گونه نیست که خداوند به یکباره و مخصوص یک قومی عذابی خاص نازل کند و او را از بین ببرد. قوم نوح ۹۵۰ سال نافرمانی کردند تا به اجل خود رسیدند. خداوند از همان ابتدا نیز سرنوشت این قوم را میدانست و توانایی نابودی آنها را داشت. اما حکمت او بر خلق عذاب نبوده و استراتژی خدا نابودی نیست.
او خوبیها را خلق میکند رفتارهای انسانها باعث میشود تا سرانجام این خوبیها تبدیل به عذاب شوند. اگر بلاهایی نیز برای امتحان میفرستد آنقدر بزرگ و مخرب نیستند تا تمدنی را از بین ببرند بلکه تمدن ساز و انگیزه آفرین هستند.
همچنین بلاهایی نیز وجود دارند که انسان از آن خبر نداشته ولی برای انسانها زیان آور هستند. علاوه بر اینکه چنین بلاهایی نیز برای انسان تمدن ویران کن نیستند، باعث بهبود طبیعت و زندگی انسانها میشوند. در مورد چنین بلاهایی دانش پایین و قدرت کم انسان باعث میشود تا توانایی مقابله با آنها را نداشته باشد. در چنین مواردی نیز خداوند ولی و پیامبری را برای راهنمایی فرستاده است. در صورت پیروی، نجات یافتهاند و در صورت سرپیچی نابود شدهاند.
به همین دلیل است که خداوند میفرماید که ما هیچ قومی را نابود نمیکنیم مگر اینکه از قبل پیامبری برای آنها بفرستیم. دانش انسان اولین راهنما و نجات دهنده انسان است و در موارد استثانایی ولی خدا به یاری انسان میآید.
نکته دیگری که از آیات قرآن مشخص میشود این است که اجل تمدنها دو نوع است. اجلی که با دست خودشان ساخته میشود و اجلی که بایستی برای نظم طبیعت ایجاد شود. در اولی راه نجات از آن تغییر در رفتار انسانها است. اجل دوم نیز راه نجاتش وجود منجی و پیروی انسانها از او میباشد. در هر صورت در نهایت تصمیم گیر نهایی انسانها هستند. تصمیم گیری در این جهت که آیا بمانند یا نابود شوند. پس در هر صورت خداوند در نابودی تمدنها هیچ قصد و غرضی ندارد.
سوره اعراف، آیه ۳۴
«براى هر قوم و جمعیّتى، زمان و اجل (معیّنى) است; و هنگامى که اجل آنها فرا رسد، نه ساعتى از آن تأخیر مى کنند، و نه بر آن پیشى مى گیرند.»